خدمات وبلاگ نويسان جوان موضوع انشا : اگر پنجره اتاق من رو به دریا بود.
تاريخ : پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, | 23:3 | نویسنده : محمد محبی

 به نام افریننده ی توانایی ها ،خدا، او که با توانای اش رقص موج را در میدان ابگون در راس تماشای دیدگان قرار می دهد او که خورشید را افرید تا با طلوع آن مخلوق را به سوی خمیازه ای راهنمایی کند خمیازه ای در چهار چوب پنجره.

بازهم طلوعی دوباره ، از خواب بر می خیزم بوی نم دریا فضای اتاق را احاطه کرده نفسی عمیق می کشم یک دستم به سویی دیگری به سوی دیگر سینه سپر کرده و اه می کشم چه نسیمی است خش خشی به من می گوید پنجره را باز کن در دلم می خندم و می گوییم مبادا در را باز کنم و باز هم صدای دلخراش ماشین ها و بوق هایشان صحنه های سحری ام را سوار باد کند . 

به سوی پنجره می روم انگار امروز هر روز من نبود متفاوت و عجیب دستانم را پایه کردم به دو گوشه بالایی پنجره می دانید چه دیدم ؟ صحنه ای را که در خواب می دیدم را.

همان لحظه چشمانم را بستم تا اگر خواب است بیدار نشوم صدای مادر می امد و می گفت پاشو نماز....

با چشمان بسته در را باز کردم خش خش زیاد و زیاد تر شد صدای حرکت سنگ ها با موج اب می امد نمی دانستم چه کار کنم  نسیمی سرد و لطیف به صورتم میزد انگار چهره ام می خندید دوست داشتم از اون بالا بپرم تو دریا ولی تماشای این تصویر خیلی زیبا تر بود موج می امد و با هر یکبار امدنش فریاد کوکان همراه با خنده می امد انها غرق شادی بودن و لباس هایشان خیس دریا ی شادی از انجا فریاد می زدم بچه ها مواظب باشید ولی انها صدای مرا هرگز نمی شنیدند و به بازی با شن ها می پرداختند گاهی دلقکی نقش بر زمین می کردند و برایش چشم و ابرو شنی می ساختند گاهی ساکت جاسوسانه از آغوش دریا سنگریزه های صاف زیبا را می دزدیدند و از ان برای خود قلعه پایان ناپذیر می ساختند انگار که عمری از انها نمی گذشت.

گویی سوار کاری نیز اسب خود را به تماشای دریا اورده از اسب پایین امده و  دستی بر یال اسب می کشد و خود نیز بر زمین می نشیند.

در داخل پنجره ی چه صحنه ی زیبایی بود تابلوی نقاشی ام را اوردم تا تمام این خوبی ها را در ان بنگارم ولی ناگهان صدای بوق ماشین ها مرا از دریای خوبی ها جدا کرد و با یک دریا اب پارچ مادرم از خواب بیدار شدم.

                                                                                            نگارنده:محمد محبی

                                                  با تشکر فراوان از استاد گران قدر جناب آقای مسلمی 



  • دانلود فیلم
  • قالب وبلاگ
  • خدمات وبلاگ نويسان جوان